دستت را روی جلد همه شان کشیدی . این ها سوگولی هایت بودند . سهراب ، کتاب های مهدی و فاطمه ، سقوط ، سیزیف ، بیگانه ی عزیزت . روی این یکی مکث کردی ، آنقدر که یادت رفت بروی سراغ صدسال تنهایی . تو مگر چه بودی ؟ چیزی جز آمیزش بی رحمانه ی کلمات ؟ شاید حاصل صفحه ای به صفحه ای دیگر و یا جیغ های مقدمه در شبی تاریک و گریه های پیچیده در اتاق و کودکی که سهراب به آغوش کشیده بود

تو واژه ی « ادراک » بودی در شعرهای سهراب ، تو ؛ آقای مورسو ، تکرار آئورلیانوها و یا غم بودی در شعرهای .

تو صدای فریاد آن خواننده بودی .آن درد که با گفتن « شاعر شدی به خاطر یک مشت گاو و خر ، شاعر شدی ولی ادبیات درد بود» به دلت می ریخت ، تو آن بودی . وقتی پنجره را باز کردی ، یادت آمد که تو دود خوشایند کنت هستی ، تو چند سرفه ی عمیق هستی 

بعد آمدی کنار . نقاشی هایت را ، نوشته هایت را ، عکس های درهم روی دیوار را ، خوب نگاه کردی . آنقدر که حس کردی دیگر کافی است . 

این نگاه ، مورسو بودن ‌، تکرار واژه ی ادراک ، زایش کلمات ، پاکت های مچاله شده ی کنت ‌، سالها بی کم و کاست چرخه ای کثیف را تداوم بخشیده بود و حس میکردی بس است! 

خالی بودی . آنقدر که وقتی قرص ها را توی دستت گرفتی به هیچ چیز فکر نکردی آنقدر که زنگ خوردن بی موقع گوشی تکانت نداد ، آنقدر که حواست نبود احتمالا آخرین باری ست صدای پدرت را میشنوی . آنقدر که وقتی با حس غرور میگفت  آقای الف اصرار دارد برای مرحله ی نخبگان استانی بروی، گفته متنش در وصف آقا امام زمان تکان دهنده بود ، با بی رحمی تمام قبول کردی .

بعد به قرص ها نگاه کردی . 

یادت آمد کسی به تو گفته بود که از نترسیدنت میترسد . داشتی می فهمیدی اش . 

میدانی ، این روش بدی بود . مادرت حتما یادش می آمد که تو بلد نبودی درست قرص بخوری ، هر بار اخم و تخم میکردی که بد مزه است و او سعی داشت یادت دهد چه کار کنی که مزه اش را نفهمی . یا به یاد می آورد که در بچگی های پر از مریضی ات مجبور بود قرص ها را آب کند و با آن مزه ی فاجعه شان به خوردت بدهد . 

حتی برای خودت هم خوب نبود . الان هم داشتی مزه ی گس مزخرفشان را با تمام وجود حس میکردی

 حس میکردی و خوابت میگرفت


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Robyn متشکرم. از ته دل! گوشي چيني اپل جمعیت آزاد اندیشان لرستان (شهرستان بروجرد) دبیر کل علی علائی Mark نابترین آهنگ ها بزرگترین مرجع گردشگری تورهای طبیعت گردی